پنجشنبه، شهریور ۰۳، ۱۳۸۴

داستان تازه من



اون همش می خورد . حتی وقتی که به مهمانی می رفت .
وقتی به کوه می رفت با یک دست و دو پایش می رفت چون همش می خورد .
شب به جای لالایی با خوردن شکلات خوابش می برد و در خواب حرف پفک و همبرگر می زد .
وقتی از خواب بیدار می شد بدون این که دست و صورتش را بشوید سر سفره می رفت و یک ثانیه هم فرصت نمی داد و باز هم می خورد .
اون آن قدر خورد تا یک بادکنک شد. خوب شد نخش را به شاخه بسته بودم وگرنه باد می بردش
.

سه‌شنبه، شهریور ۰۱، ۱۳۸۴

سه کتاب

سه تا کتاب خواندم .یکی اسمش " کلاغ آواز خوان " بود که آن را جعفر ابراهیمی نوشته بود . من زیاد خوشم نیامد . همش نوشته بود این کلاغ قصه ما . همش قصه ما تکراری بود.
یک کتاب دیگر هم " یک نقاشی " بود که آن را خانم اکرم قاسمپور نوشته بود . یک بچه بود که می خواست نقاشی خدا را بکشد وجالب بود . یک کتاب دیگر هم خواندم که از آن خیلی خوشم آمد . اسمش " شلوارک سبز و بلوز بنفش " بود . این کتاب را عذرا جوزدانی نوشته بود . داستان یک بلوز بنفش و شلوارک سبز بود که با هم دعوا می کردند و در آخر هر دو در وایتکس شسته می شوند و همرنگ می شوند

جمعه، مرداد ۲۸، ۱۳۸۴

داوری


دیروز پدرم چند کتاب کودک گرفت تا داوری کند من هم کمک داور بودم بهترین کتاب "روزی که مه بی پایان بود " نوشته احمد رضا احمدی بود.
چون فضای مه آ لود ی د اشت.
من از کارهای این نویسنده خوشم می آید چون همه دراین فضا هست یعنی در یایی و بارانی است . اسم کتاب دیگرش هست "نوشتم باران باران بارید" . من این کتاب را تازه خوندم و از ان هم خوشم امد
وازکتاب " پسری که بلد بود بشمارد" نوشته ی هداحدای هم خیلی خوشم آمد .پسری که اول همه را دو تا دوست داشت . وقتی فهمید عدد سه هم وجود دارد اول از همه خودش را سه تا دوست داشت .

شنبه، مرداد ۲۲، ۱۳۸۴

پروانه ها

من از این شعر خیلی خوشم می آید .
در یک کتاب خوندم. اسم کتاب خواب پروانه ها است . این شعر را یک شاعر ژاپنی نوشته است .

پروانه ها
پروانه ها وقتی می خوابند
بال هایشان را به هم می چسبانند.
پروانه ها آنقدر کوچک هستند
که جای کسی را نگیرند
اما باز می بینی چه فروتنانه
خود را
از وسط تا می کنند

این را که می بینم
دلم می خواهد در گوش همه ی دنیا
بگویم :
هیس

مواظب باشید
مبادا کوچک ترین صدا
خواب پروانه ها را آشفته کند

شنبه، مرداد ۱۵، ۱۳۸۴

باد بهاری

اسم توچیست؟
اسم من باد بهاری است
که شکوفه پرپر می کند

پد ر من این شعررا قبلن در هنو ز نوشته بود0

پنجشنبه، مرداد ۱۳، ۱۳۸۴

تشکر

من از همه شما که
به برج شادی من
آمدید و راجع به شعرم
نظر دادید ممنونم

صدای عشق

وقتی ازمن می پرسند
صدای گنجشکان چیست
من می گویم
صدای عشق می دهند

سلام