شنبه، دی ۰۳، ۱۳۸۴

شعری از عمو شلبی

اگر سرمان لولا داشت
دیگر گناهی از ما سر نمی زد.
برای این که می توانستیم بازش کنیم
چیزهای بد را دوربریزیم و چیزهای خوب را نگه داریم

سه‌شنبه، آذر ۲۹، ۱۳۸۴

آن حباب شیشه ای رو روی گل گذاشت یا نه

بالاخره شازده کوچولورو تموم کردم .
ولی نفهمیدم آخرآن حباب شیشه ای رو روی گل گذاشت یا نه
شما فهمیدید؟پس به من هم بگید.

یکشنبه، آذر ۲۷، ۱۳۸۴

چرا ماما نوئل نیست ؟

وقتی بابا نوئل هست چرا ماما نوئل نیست ؟

دوشنبه، آذر ۱۴، ۱۳۸۴

تولد من


اگرالان تولد شما بود چه کار می کرید؟
امروز 14 آذر تولد من است .
ولی ازاین که تولدم دوشنبه است ناراحتم .
چون مجبورم تولدم را پنج شنبه بگیرم.
تا بچه ها راحت باشند .
من این شب ها کتاب شازده کوچولو رامی خوانم
امید وارم به زودی تمام شود.