اسنیچ های با ستاره و اسنیچ های بی ستاره
اسنیچ های با ستاره حق داشتند توپ بازی کنند و دور هم سوسیس سرخ شده بخورند، اما اسنیچ های بی ستاره بدبخت نمی توانستند هیچ کار بکنند .تا این که یک روز آقای "سیلوستر مک مانکی مک بین" پیدایش شد و دستگاه ستاره ساز را اختراع کرد و تمام اسنیچ های بی ستاره پول هایشان را دادند و با ستاره شدند . اسنیچ های با ستاره هم عصبانی شدند که همه اسنیچ ها با ستاره شده اند و می گویند :آهای از خود راضی های فیس فیسو!دیگه معلوم نیست که کی کیه چون ما هم عین شما شده ایم حالا می تونیم بریم مهمونی و سوسیس سرخ کرده نوش جان کنیم.
اسنیچ هایی که از قبل با ستاره بودند دردلشان ازخودشان پرسیدند : ولی دیگران ازکجا بفهمند ما ماییم وآن ها آن ها
این خلاصه ای از کتاب " اسنیچ های با ستاره اسنیچ های بی ستاره " است که نویسنده دکتر زیوس و مترجم آن رضی هیرمندی است . این کتاب را خود آقای هیرمندی به من هدیه داده است و برایم نوشته است: برای غزاله سیدآبادی عزیز که خوب می خواند و خوب می فهمد و می نویسد . ها ها ها دلتان بسوزد!
3 Comments:
اسنیچ هایی که پول نداشتند ستاره بخرند چیکار کردند؟
من دکتر سوس رو خیلی دوست داشتم (و هنوز هم دارم!)
کارتونش خیلی باحال بود، امیدوارم کتابش هم اینجوری باشه
دیگران از کجا بفهمند
ما ماییم
و آنها آنهایند؟!
دیگران تنها ستارهها را میبینند و اسنیچهای بیستاره را...
شاد و رها باشی.
ارسال یک نظر
<< Home