شنبه، آبان ۱۴، ۱۳۸۴

اسنیچ های با ستاره و اسنیچ های بی ستاره


اسنیچ های با ستاره حق داشتند توپ بازی کنند و دور هم سوسیس سرخ شده بخورند، اما اسنیچ های بی ستاره بدبخت نمی توانستند هیچ کار بکنند .تا این که یک روز آقای "سیلوستر مک مانکی مک بین" پیدایش شد و دستگاه ستاره ساز را اختراع کرد و تمام اسنیچ های بی ستاره پول هایشان را دادند و با ستاره شدند . اسنیچ های با ستاره هم عصبانی شدند که همه اسنیچ ها با ستاره شده اند و می گویند :آهای از خود راضی های فیس فیسو!دیگه معلوم نیست که کی کیه چون ما هم عین شما شده ایم حالا می تونیم بریم مهمونی و سوسیس سرخ کرده نوش جان کنیم.
اسنیچ هایی که از قبل با ستاره بودند دردلشان ازخودشان پرسیدند : ولی دیگران ازکجا بفهمند ما ماییم وآن ها آن ها
این خلاصه ای از کتاب " اسنیچ های با ستاره اسنیچ های بی ستاره " است که نویسنده دکتر زیوس و مترجم آن رضی هیرمندی است . این کتاب را خود آقای هیرمندی به من هدیه داده است و برایم نوشته است: برای غزاله سیدآبادی عزیز که خوب می خواند و خوب می فهمد و می نویسد . ها ها ها دلتان بسوزد!

3 Comments:

Blogger Sima said...

اسنیچ هایی که پول نداشتند ستاره بخرند چیکار کردند؟
من دکتر سوس رو خیلی دوست داشتم (و هنوز هم دارم!)

۸:۳۳ قبل‌ازظهر  
Anonymous ناشناس said...

کارتونش خیلی باحال بود، امیدوارم کتابش هم اینجوری باشه

۱۰:۱۸ قبل‌ازظهر  
Blogger Bahman said...

دیگران از کجا بفهمند
ما ماییم
و آن‌ها آن‌هایند؟!

دیگران تنها ستاره‌ها را می‌بینند و اسنیچ‌های بی‌ستاره را...

شاد و رها باشی.

۱:۴۸ قبل‌ازظهر  

ارسال یک نظر

<< Home