سه‌شنبه، خرداد ۰۹، ۱۳۸۵

اگر به جای شرورترین دختر مدرسه بودم

من اگر به جای شرورترین دختر مدرسه بودم
رفتار شرورانه ام را ترک نمی کردم و حتی تا نیم ترم هم صبر نمی کردم
و مدرسه وابتلیف را ترک می کردم و به خانه پیش اسبم ، سگم و قناری ام می رفتم.
این چیز هایی گفتم مربوط به شرورترین دختر مدرسه وایتلیف یعنی الیزابت آلن است .
اگر می خواهید بیش تر درباره او بدانید لطفا کتاب "شرورترین دختر مدرسه " را بخوانید .
این کتاب را انید بلیتون نوشته و آبتین گلکار به فارسی ترجمه کرده است و در نشر چشمه به چاپ رسیده است .

1 Comments:

Anonymous ناشناس said...

سلام. مرسی به خاطر این معرفی جذاب کتاب. راستش این کتاب را نخوانده‌ام (و البته، حتما می‌گیرم و می‌خوانم‌اش. انید بلیتون را خیلی دوست داشتم و دارم. به خصوص آن سری داستان‌های 5 دوستش که پلیسی هم هستند) اما راستش بیشتر از هر چیز از اینکه نوشته‌اید اگر جای شرورترین دختر مدرسه بودید رفتار شرورانه را ترک نمی‌کردید خیلی خوشم آمد. با اینکه کتاب را نخوانده‌ام، اما با چیزی که نوشته‌اید، شاید حدسم غلط نباشد که احتمالا آخر کتاب از آنهاست که همه‌ی بچه‌ها خوب می‌شوند به حرف همه گوش می‌دهند و بچه‌ی خوب بچه‌ای است که صدایش در نیاید و بگذارد بزگترها به خوابیدن و مهمانی‌های بزرگانه‌شان برسند!!!
راستش من هم خیلی حرصم می‌گیرد از اینکه حتما آن شخصیتی خوب خواهد بود که نویسنده دوست داشته باشد و بزرگتر‌های کتاب از او نه نشوند! مخصوصا در این گروه کتاب‌ها. به همین خاطر مثلا "کنراد" را خیلی دوست دارم که اتفاقا برای اینکه پیروز بشود باید شیطنت کردن را هم یاد بگیرد و شلوغ‌بازی در بیاورد.
به‌هرحال، من هم در اواخر دوران تحصیلم فهمیدم که باید کمی شیطنت هم کرد!!!
راستی! نمی‌دانم این کتابی که می‌گویم را خوانده‌اید یا نه، اما پیشنهادش می‌کنم "خاطرات یک پسربچه‌ی ناقلا" نوشته‌ی "وامبا"، البته این هم از آنهاست که انگار حتما آخر سر همه باید سر به زیر باشند، اما با این‌حال، کل کتاب کلی اتفاقات جالب و بامزه دارد.
باز هم ممنون به خاطر یادداشت خوب.
امیدوارم شاد باشید و پیروز.

۳:۲۴ بعدازظهر  

ارسال یک نظر

<< Home